سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















شورشیرین

   همه جا سفیده!احساس خنکی وسردی میکنی،اگر چه گاهی صدای ترمزتند یه ماشین شیرینی نگاه ولبخندت روبه دونه های ریزوسپیدبرف که گاهی آروم وگاهی تندتربه زمین میشینه،تحت تاثیر میذاره،اما باز هم حس خوبی داری،آخه باز هم زیباست.
   چقدر آرام،چقدر ساده،چقدر لطیف!همه اشیایی که زیربرف وتوی فضای آزادندیه جورایی سفید شدن،هرکی اندازه سطحی که داره سهمی از برف رو مال خودش کرده،همه چیزآروم ولطیفه وتوغرق تماشا...نمیدونی چراامااین روز،یه طورهایی تورو بیشتر یادلطف ورحمت بی پایان خداوند میندازه؛آرامش سکوت،تمیزی هوا،نقش پاهایی که روی برفهارفته وتایه جاهایی تموم شده!درختهایی که تک تک برگهاشون سپید شده،سقف خونه هاکه هرکدوم برای خودش کلی لطف خداروجمع کرده...ولی چقدر زشته اگه اون وسط یهو به نظرت بیادیه سقفی هست که نمیتونی روش برفی روبه تماشا بنشینی،باخودت میگی:چرا این یکی خالیه؟آخه این هم که کنار بقیه ست مگه لطف خدابرا همه نیومده؟!

 

   -چرا برف باریده!همه جاروسفید پوش کرده اما شایداون سقفه بی هنر بوده،شاید نخواسته یا شاید...خودمونیم اما چقدر هنرمندانه از زیراین همه لطف ورحمت خدا ردشده وهیچی برای خودش نذاشته،حتی گاهی رنگ بومش رومیتونی ببینی،واقعاًآجرکاری  قشنگ وخوشرنگی داره امااینکه امروز رنگیه...نمیدونیم شایدفکر میکنه خیلی هنرمند وتلاشگرومتفاوته،وحتی گاهی این تفاوت وخوش رنگی روبه رخ بقیه چیزهایی که زیر برف رنگاشون روفراموش کردن بکشه!اما مطمئنیم این پرستیژبیجاکه ناشی ازغروروخودبزرگتر پنداریه،آخرش یه روزی اون رو پشیمون میکنه،خیلی پشیمون!

 میدونین چرا؟

    آخه زیربرف بودن وسفید شدن خیلی قشنگه!باهمه سختی هاش،خیس شدن هاش،حتی پارو کردنش...خیلی قشنگه!


نوشته شده در سه شنبه 85/9/14ساعت 12:1 صبح توسط دوخواهر| نظرات ( ) |