سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















شورشیرین

 

همه ما جهنم مطلوب رو یادمونه و نویسنده توانای اون «حاج آقا ابوالقاسمی پور» اما توی همین چند هفته پیش یه دفعه وقتی صفحه وبلاگ رو باز کردیم دیدیم جای لینکی که به وبلاگ استادمون «جهنم مطلوب» دادیم نوشته شده بود :«ساقی» !! هنوز توی فکر علت این تعویض اسم بودیم که یه روز صاحب وبلاگ ، اونو حذف کرد. این اواخر هم که سر میزدیم قالب وبلاگ بود و «یک امانت»! اما خالی از متن .

چند بار توی حوزه خواستیم از حاج آقا بپرسیم که چرا وبلاگتون رو حذف کردید؟! چرا دیگه نمی خواید اجازه بدید نجواهاتون با امام زمان (عج) رو ما هم بخونیم؟! چرا دیگه وبلاگتون نیست که هر وقت بخونیم یاد عزیزی بیفتیم که همیشه منتظره یه عده شیعه اوضاع اومدن اون رو مساعد کنن! یاد آقایی که پشت پرده غیبته! او حاضره و ما غایب...! یاد آقایی که... .

خیلی سوال بود برامون حتی همین چهارشنبه که حاج آقا رو توی حوزمون دیدیم قبل از کلاسشون خواستیم بریم جلو ، بپرسیم اما... شرم شاگردی و حضور در برابر استاد مانع می شد... . وقتی حاج آقا رفت با خودمون گفتیم: یک شنبه تو راه کلاس ازش می پرسیم لزومی هم نداره که بگیم ما شور شیرینیم اما علت حذف وبلاگ رو باید بپرسیم. اما امان از اینکه... .

دیگه اون یکشنبه ای که حاج آقا زنگ در حوزه رو بزنه ... یا برامون یه سخنرانی داشته باشه و اون سخنرانی با صدای «استاد رضا ابوالقاسمی پور» ، تلنگری باشه برای خوب شدن دیگه نمیاد.

می دونید چرا؟!!!!!

آخه ... دلمون نمیاد حتی باز گو کنیم. اصلا باورش سخته، بهتره کلام رو بسپریم به خودشون:

«آقا جون وقتی که دارم میرم همش پشت سرم رو نگاه می کنم نه برای دل خودم که شما رو ندیدم نه... برای دل مادرتون... می ترسم وقتی رفتم اون دنیا مادرتون سراغ شما رو از من بگیره...آقا جون اون وقت من چی جوابش بدم...؟! آقا بیا به خاطر مادرت... نگذار روس قبرم بنویسند جوان ناکام...»

و ما هنوز ،اگر چه ساعت های کمی از پرواز و عروج مظلومانه استادمون حاج آقا ابوالقاسمی و همسرشون میگذره ، در کمال بهت و ناباوری هستیم.

آخرش استاد جوونمون «جوان ناکام» رفت و دولت کریمه آقا رو ندید. دلمون خیلی تنگه و حسابی گرفته و اگه نبود این آیه قرآن کریم چه می کردیم که:

«انا لله و انا الیه الراجعون»

و حاج آقا یک امانت 27 ساله بود که خداوند به ماو خانوادشون و به جامعه اسلامی عنایت کرده بود.

و الان علی« کودکی سرخوش» تنهاست اما میدونیم و امیدواریم اون هم روزی مثل پدرش بشه. فردی مسلمان و مؤمن ،پر شور و همیشه به یاد ماندنی و برای اسلام مفید... .

 


نوشته شده در یکشنبه 85/10/3ساعت 5:19 عصر توسط دوخواهر| نظرات ( ) |